روم به گلشن رضوان


حکمت همان است که امام(ع) می‌کند
اگر مرا کربلا می‌برد          
           با منش کاری هست

این را دیروز توی مترو خوندم
هیمه‌ی امسال هم برکت داشت
پارسال برای من، امسال برای بانو
و چقدر من و بانو خوش‌بخت‌یم که  مدیونیم به این خیمه و هیمه

 
پی‌نوشت:
پست را که آپ کردم، از تیتر خوش‌م نیامد
شب یلدا، تفال زدم به حضرت حافظ، این آمد:

حجاب چهره جان می​شود غبار تنم                               خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم
چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست                روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم

 

در کوچه باغ زنده‌گی

 
امشب دل رسوای ما
دارد هوای کربلا               
 گویا محرم آمده                       


در کوچه‌ها، در تکیه‌ها
برپا شده بزم عزا
تا دم گرفتم نام تو را
من هم به عشق‌ت لایق شدم
با روضه‌های‌ت عاشق شدم
لبیک یا مولا حسین

ای آسمان تاج سرت
ما را مرانی از درت
به حق زهرا مادرت

سر می‌کنم با سیل اشک
دیدار ما میدان مشک

بی‌کربلای‌ت جان می‌دهم
آخر برای‌ت جان می‌دهم
در روضه‌های‌ت جان می‌دهم

در کوچه باغ زندگی
عشق حسین‌ بن علی
آخر شهیدم می‌کند
[ان‌شاءالله]

از قافله جا مانده‌ام؛ در کار دل وا مانده‌ام؛ عزم شهادت کرده‌ام؛ جان و دل‌م را از ازل؛ نذر ولایت کرده‌ام

پی‌نوشت:

حتما یا از اینجا دانلود کنید یا بروید به اینجا و بشنوید
امشب دل رسوای ما / میثم مطیع / دانشگاه امام صادق(ع) / شب اول محرم ۸۹ / هیئت میثاق با شهدا

● چقدر نهمین روز از ماه نهم در سال نود ۹/۹/۹۰ را دوست داشتم برای ... خصوصا سال‌گرد نه سالگی‌اش را !

یادش ب‌خیر هیئت پارسال هیمه‌ی هامون؛ چه برکت بزرگی داشت برای‌م