نوستالژي گل و گلشن IUT
گمانم خيلي از رفتارهايمان عادتيست، مثلا تمام ۴سال كارشناسي و ۲-۳سال بعدش كه رفتوآمدم زياد بود به IUT، به تعداد انگشتان دست هم نشد كه صبح به سرويس نرسم، يعني هر روز اين ۶-۷سال را هفت نشده از خانه ميزدم بيرون؛ از وقتيofficeمان آمد به فاصله ۵دقيقهاي با دوچرخه از منزل، گفتم واي خدا چقدر وقت save كردم، حداقل روزي ۹۰دقيقه!
اما اي دل غافل كه اين ساعت بيولوژيك ناجنس ما عادت كرد بطور ناخودآگاه و wake up اش شد ۸و۱۰دقيقه؛ يعني يك جوري تنظيم ميشود برنامهام كه ۹ سر ِكار باشم !
●●●
ترم پنج كه شد «بررسي سيستمهاي قدرت» را ۲ استاد ارائه دادند، اكبر و گلشن؛ آخرش نفهميدم به سبب جور شدن برنامه بود كه با گلشن گرفتيم يا حس درسخوانيم گل كرد و استاد گلابي را انتخاب نكرديم! هرچه بود جلسه دوم-سوم يكي از بچهها وقتي استاد روياش به تابلو بود مزهاي انداخت، استاد همانطور (رو به تابلو) گفت: « آقاي سارنگ! چيزي فرمودين؟» وما مانديم دركف Voice Detection استاد!
قبلترها بچهها ميگفتند ۵ دقيقه آخر كلاسش را ميگذارد به چند كلام از نهج البلاغه، گرچه بين استادهاي برق اينگونه رفتار عجيب غريب بود اما اون ترم كه نشد آنگونه!
اما آنچه استاد ما را كرده بود استاد، سختگيرياش بود در درس و نمره! خصوصا براي بچه مذهبيها ! شخصا وقتي طبق معمول ميانترمم خوب نشده بود و رفته بودم اتاقش، كلي گله كرد كه « چرا درست درس نميخوني، ديدمت اونبار توي اون جلسه كه داشتي كارهاش را ميكردي، اولويت اول درس، بعد كارهاي جنبي و همايش و جلسه! »
و البته ما هم جبران كرديم به لطف خدا در پايان ترم.
اما همه اينها يكطرف و هفتمين دوره انتخابات مجلس-اسفند۸۲ طرف ديگر
از سال۸۱ و پيروزي غيرمنتظره بچههايي با نام « خانه دوست كجاست؟ » در انتخابات دوره دوم شوراها تا اين انتخابات كلي بحث و جدل در اصفهان هميشه مزخرف از لحاظ سياسي، شكل گرفت مابين سنتيهايي كه گمان ميكردند پيروزي قبلي علت رويگرداني مردم از اصلاحطلبان و توجه مجدد به سنتگرايان راست است و جواناني كه تازه فهميده بودند پيروزي چه طمعي دارد! اينبار جمع ايندو زير يك بيرق نشد، «هواي تازه» و «صبح اميد» شدند فصل جدايي نسل جوان اصولگرا و محافظهكاران سنتي راست. اين استقلال، اينبار زود بود براي جوانان و ليست پنجنفرهشان كه دكتر همداني گلشن را هم در بر ميگرفت رأي نياورد
اما دو چيز را اثبات كرد:
يكي استقلال جوانهايي كه ديگر نميخواستند زير بيرق سنت انديشان راست، بازي كنند و ديگري تحولي در عرصه تبليغات انتخاباتي شهري و نتيجه هردويش شد پيروزي همين جوانها در تيرماه۸۴ درحاليكه سنتيها با علي لاريجاني با نیمميليون رأي بيشتر از آراي باطله، ششم شدند!

بعد از آن دوره، دكتر همداني گلشن يكبار شد معاون آموزشي دانشگاه كه اتفاقا حسابي بروبچهها را حال آورد، معاون آموزشياي كه براي اولين بار جلوي حذف پزشكي كه به دروغگويانهترين وجه ممكن معادل حذف تكدرس شده بود را گرفت و البته چندين جور سختگيري ديگر. به سبب اينكه اين دوره را در دانشگاه نبودم نميتوانم تحليل كنم كه عملكرد دكتر چگونه بود اما هرچه بود آخرش رسيد به اينكه بالاخره دور رياست از دست كشاورزها خارج شد و باز رسيد به برقيها !
بعد از دوره ۸ساله سقائياننژاد برقي(۶۸-۷۶) يك دوره شش ساله را آهونمنش(۷۶-۸۲) و يك دوره چهارساله را قرباني(۸۴-۸۸) (هر دو از دانشکده كشاورزي) بر دانشگاه صنعتي رياست كردند (البته در اين بين دکتر عباسی موادی هم بود) اما تنها دانشكدهاي كه وروديهاي غير فني در دانشگاه صنعتي اصفهان را داراست، گويا ساخته شده بود فقط براي پرورش استاد جهت مديريت دانشگاه!
خلاصه اين پيروزي برقيها در بازپسگيري قدرت را بايد ديد سرانجامش چيست؟
●●●
پينوشت:
خوب خرده نگيريد! بچهاي كه ۲سالي هست پايش را در جايي كه هفتسال ميرفته و ميآمده نگذاشته، بايد هم بعد چند هفته خبر تعويض رياست برايش بشود يك پست وبلاگي ( ۱۸بهمن۸۸ توديع و معارفه دكتر قرباني-دكتر همداني )
طبق شايعات قوي تأئيد نشده، دوست بيمرام ما، هيئت علمي IUT شده است، گرچه شاخ درآوردم اما انشاءالله هرجا هست و هرجور، خوش باشد و شاد و همينطور بيخبر!
این حس نوستالژیک وقتی تحریک شد که باید IUT را مقايسه كرد با « اینجا، آنجاست »
خاطرات گلشن را بايد حاجآقا تعريف كند كه خاطراتي دارد تعريف كردني و
خاطرات « هوای تازه » را هم مسک و جواد و گواه !










- كسي رفتهاست Who.is گرفته از دومين Mashaie.ir و استناد ميكند كه سرويس خدمات هاستینگ پایگاه شخصیاش را مهمترین شرکت سایبرنتیکی پشتیبانیکننده از پایگاههای تبلیغاتی جریان دوم خرداد بر عهده دارد!





چهارشنبه هر چه بود و هرچه شد
●
●
●
● 


چرا باید سندهایی محرمانه چند سال پيش در منزل عباس عبدي پیدا شود؟