رمـضـانـیـه ...
رمضان هم به نيمه رسيد، هميشه وسط روزهها، برايم با يك افطاري مشتي يكي از رفقا مشخص ميشد كه امسال به لطف تاهلش، ما بايد بگرديم دنبال علامت ديگري كه
مواظب باش نصفش رفت و تو هنوز ...
رمضان امسال هم شكر خدا پر است از الطاف كريمانه رسانه ملي؛ پشت سرهم رديف ميكنند پيامهاي اخلاقي را كه ما بعد از افطار صرف كنيم.
« يكوجب خاك » را كه مجبوريم حين افطارمان ببنيم؛  ساخته وزين « سيروس مقدم » را هم كه شكر خدا اينبار كمتر غم و غصه درش موج ميزند و انگار با نزديك شدن چهره الياس به ابليس ميخواهد حرفهايي بزند را به واسطه غشكردگي موجب از مثل توپ خوردن افطار بازهم مجبوريم به تماشا بنشينيم.
شكر خدا  لطف جناب ضرغامي نصيب حالمان شده  و يك آنتراك 1ساعتي كه بعلت جذابيت فوقالعاده پورياخان پورسرخ و دختران ژيگوله ازبك، اين آنتراك ميشود 1.5 ساعته.
اما اصل كار كه امسال فكر كنم ميتوانست جاي « صاحبدلان » خوشساخت لطيفي و بازيهاي دوستداشتني محجوب و دينا ! را بگيرد، شروع ميشود « ميوه ممنوعه » يك ساخته جذاب و خوش پرداخت ديگر از حسن فتحي.
عرض كردم كه ميتوانست، از اين باب كه ساعت پخشش بدجوري بينندهپران است، غير بنده عاشق و يكجماعت الاف آپارتماننشين از خونه جمنخور، كسي دلودماغ ندارد كه اين ساعت بنشيند و سريال رمضاني ببيند.
اما هرچه كه هست موضوعي كه اينبار فتحي برويش دست گذاشته بدجوري جالب و حساس است، عشق پيرمرد متدين به يك دخترخانم دلشكستهء پدر ورشكسته!
اما ايكاش دركنار بازي فوقالعاده علينصيريان و هانيه توسلي يك كاراكتر قويتري نقش فرزاد را بازي ميكرد. بهرحال عجيب فاز ميدهد كه
بيعشق عمر آدم ... بياعتقاد ميره ... 70سال عبادت ... يكشب بهباد ميره ...
وبلكه هم ميترساند عجيبتر.

محمود احمدينژاد كه ميگويند رئيسجمهور ايران است اما هروقت هركي ازش بدش بيايد ميگويد فقط 17ميليون و هركي خوشش بيايد ميگويد معجره هزاره سوم؛ بازهم خبرساز شده و اينبار جهاني!
حيفم آمد در اين پست رمضانيه از او و جراتش ياد نكنم كه در قلب آمريكا ميرود به اصليترين دانشگاه تربيتكننده سياستمداران آمريكايي كه اتفاقا شعبهاي هم در اسرائيل دارد با 800هياتعلمي در آن! و در بين جمع دانشجويان و بيمحابا از تخريب شخصيش جواب ميدهد و انصافا هم خوب جواب ميدهد كاري كه مسؤولين پيشين حتي در حد عليآبادكتول هم ميترسيدند.
راستي چقدر خوب است رك و راست بگذارند حرفمان را بزنيم كه ما مشكلمان با مردم آمريكا نيست، مشكل ما اسرائيل است و نه حتي دولت آمريكا و نه حتي يهوديان.
چقدر خوب است بگذارند كه ما بگوييم بدنبال بمب نيستيم و چقدر شما پروييد كه ميخواهيد 20-30سال ديگر كه نفتمان تمام شد ما محتاجتان باشيم.
چقدر خوب است ما حرفهاي اصلي انقلابمان را ميتوانيم در قلب شيطان بگوييم بجاي اينكه از گل و بلبل حرف بزنيم و سال را بنام ايدهء ما بكنند و در همان سال برجهاي دوقلو را فرو ريزند و حمله كنند به عراق كه آري سال، سال گفتگوست! آنهم بين تمدنها !!!
بگذريم، كاش آن دوسوال Gayها و ماهواره را از رئيسجمهور ما نميپرسيدند ويا او بهتر جواب ميداد و تر نميزد. اما براستي درست است كه كل اين سفر ارزشمند را فداي اين دو سوتي كه محمودجان ما كم از آنها نميدهد، بكنيم؟
● پينوشت متكبرانه
هميشه اعصابم از انتقادهاي اعتمادملي خورد ميشد، چراكه هروقت هم كه ميخواست انتقاد درست و حسابي بكند آنقدر پيازداغش را زياد ميكرد كه هر خوانندهاي ميفهميد اينها هنوز در داغ آن خواب شب سوم تيرند!
اما اينبار اين نوشته « مسيح علينژاد » را پسنديدم، گرچه هنوز اعقادي بر ايستادن جلوي ظالم و متكبر را ندارد اما اعترافش هم جاي شكر دارد ولو اينكه اينگونه بعدش به احمدينژاد بازهم فحش داد، آنهم بخاطر نفي همجنسگرايي در ايران!
● پينوشت دوستانه
اين شبها اين آهنگ تيتراژ ميوه ممنوعه خيلي حال ميدهد، دوست داريد شما هم بشنويد از اينجا.
« ... راستي! هستي! تو كه هيچوقت نيستي! پس چرا بهت ميگن هستي!؟ ...»
● پينوشت ملتمسانه
میگفت: دعا که میکنید در ماه مبارک به اسم دعا کنید، بسنده نکنید به اینکه خدایا دوستان را در راه راست قرار ده... بگویید: فلانی و فلانی و فلانی و ... را هدایتشون کن، آدمشون کن ...موقع دعا را هم كه میدونی ... همون وقت که داری اولین خرما رو میذاری تو دهنت براي باز کردن افطار 
«اللهم لک صمنا و علی رزقک افطرنا فتقبل منا انک انت ...»