از امام و انقلاب و 20سال پيش تا چالوس و تعطيلات و امروز

هنوز صبح نيمهي خرداد 6۸ را خوب بهياد دارم، چون مدرسهام تمام شده بود، صبح ديرتر از خواب بيدار شدم، صداي راديو بلند بود، همه دور ميز صبحانه آشپزخانه نشسته بودند، كسي با كسي صحبت نميكرد، راديو تنها كسي بود كه در ميان آن سكوت، بلند بلند حرف ميزد؛ درست يادم نيست خودم فهميدم يا كسي بهم گفت، برگشتم در تخت، لحافام را روي سرم كشيدم و هايهاي گريه كردم؛ نميدانم تا كي ...
« سيره عملي امام روحالله » آس برنامههاي نيمه خرداد امسال سيماي ضرغامي بود، در بين اين همه برنامههاي رنگي كه پرطرفدارترينشان ورزشياست و گفتگويهاي زنده و تاكشوهايي با سوپراستارها، وقتي براي برنامهاي وقت و هزينه و فكر خرج ميشود، مسلما گل ميكند و چيز نابي از آب در ميآيد. سخنرانيهايي از امام كه تا بحال نشنيده بوديم ، روايت تاريخي از انقلاب و حوادثاش.
برداشت ما هم در اين ميان، دو نكته بود، گرچه توفيق نداشتم بيش از ۲-۳ قسمتاش را ببينم، امام در اوج انقلاب، يعني بهمن 57، درست 75 سال داشته است، هفتاد و پنج سال، ميداني يعني چه؟ پس چرا اينقدر عجله هست كه در جواني به همه چيز برسيم!؟
و دومي پاراگراف آخر، حرفهاي يك رهبر، در آخرين سالهاي عمرش، در جلوي يك ملت.
و حالا نسلي داريم كه وارد 20سالگي ميشود، هيچ چيز از امام نميداند، يعني حتي بهاندازه آن گريههاي زير پتو هم امام را حس نكرده است، عكسي را بالاي سر تابلو سياه كلاسهايشان ديدهاند، در صفحات كتابهايشان و مدام در تلويزيوني كه نه به آن اعتماد دارند و نه اطمينان، عكسي كه ميگويند روزگاري پدر و مادرانشان او را روح خود ميدانستند، رهبري كه پاي حرفهاي دلش در جماران، همه گريه ميكردند...

اين نسل فقط از او شنيدهاند « نگذاريد اين انقلاب دست نااهلان بيافتد » ، « ولايتفقيه ادامه راه ولايت انبياست » ، « آمريكا هيچ غلطي نميتواند بكند » و ...
« يك حقيقت هميشه زنده »اي كه فقط درحد شعار برايشان زنده است.
نسلي كه بين موبايلهايشان پيامكي رد و بدل ميشود كه
" Laken intor nabashad ke ma ertehal konim, shoma eshgh o hall
5rooz ta'til shid o berid shomal peye keyf o hall"
…Ertehal Day…
نسلي كه تحليل جامعه شناختياش بدين سادگيها نيست، به اين راحتي نميتوان بالاي يك منبر نشست و از اوضاع اسفبار جامعه انتقاد كرد، يا پشت ميكروفني سخنراني كرد و تعريف و تمجيدشان را، نميتوان گفت مخالف ديناند يا ذوب در ولايت، نميتوان گفت انقلابياند يا لائيك، مخالف اسلاماند يا ج.ا.ا.، با حكومت مشكل دارند يا با خودشان، گمشدهاند يا گمشان كردهاند...
دغدغهي امروزي حاكمان اين است كه اين 5روز تعطيلي چه تعاملي داشته باشند با هجوم مردم به چالوس و شمال و 2ميليون زائر حرم امام. رسانه ملي برايمان فيلمهاي ويژه نيمه خرداد نشان ميدهد، هتلهاي شهرهاي تفريحي از مدتها قبل رزرو شده است، اخبار ميگويد تمام ايران غرق در سوگ و عزاست، تورها بالاترين قيمت را دارند در اين 5روز.

راستي چرا ما اين ديد را داريم كه تعطيلي معادل است با بزرگداشت!
اگر شهادت حضرت زهرا تعطيل نباشد يعني بياحترامي به مقام بانوي دو عالم!؟ تعطيل نبودن 15خرداد و حتي 14امش يعني بيتوجهي به نهضت و انقلاب و امام !؟ جدا توقع داريد مردم در اين 5روز تعطيلي چه كنند؟ بنشينند پاي رسانهاي كه بعد از 20سال بجاي بزرگداشت و تبيين شخصيت رهبر كبير انقلاب، عزا ميگيرد و سياه بهتن ميكند.
آيا ميتوان ترافيك وحشتناك جاده تهران-چالوس را پنهان كرد؟ يا رزرو ويلاهاي چادگان و باغبهادران ما اصفهانيها را؟ كاش ياد ميگرفتيم براي بزرگداشت لزومي بر عزاداري نيست، ميتوان در شاديها هم حرف زد حتي احتياج به تعطيلي هم نيست. اما احتياج به فكر هست...
« ... اين هياهوها كه در عالم هست ، اينها هميشه بوده است و هميشه هم خواهد بود، لكن آن كه باقي است خداست و اعتماد به خدا ... وقتي براي خدا باشد تاييد ميكند. وقتي كار براي خدا باشد، ما چه پيروز بشويم چه نشويم، كارمان براي خداست، ما تكليف ادا كرديم ... ما ميدانيم كه از عهده شكر خدا نميتوانيم به در بياييم.
من خودم را عرض ميكنم ؛ من شهادت ميدهم كه خودم تاكنون دو ركعت نماز براي خدا نخواندهام، هرچه بوده براي نفس بوده .
دليلش هم اين است كه چنانچه جنت و ناري نباشد، آيا ما باز همانطور مشغول ميشويم به دعا يا خير؟ ... والا براي خدا آن وقت معلوم ميشود كه اگر كليد بهشت و جهنم را به شما بدهند و بگويند كه شما مختاريد و هيچكس از شما به جهنم نميرود، هيچكس از شما هم از بهشت محروم نيست، آن وقت آيا ما باز قيام ميكرديم به دفع شهوات؟ قيام ميكرديم به خواندن نماز؟ اينها پيش خود ماست. من خودم ميدانم كه نيست اين جور؛ نيستم اين طور ... »
سخنراني امام روحالله
13 خرداد 66
حسينيه جماران
بهمناسبت هفته مجلس
حرفهاي يك رهبر
در آخرين سالهاي عمرش
در جلوي يك ملت
واقعا بايد فكر كرد
و براي حال خودمان گريست
اصلش را اينجا بخوانيد : + و +
لطفكن اي دوست، از رخ پرده بگشا، ناز كم كن
دل تمنايي زدلبر، غير ديداري ندارد
غزل كامل را اينجا بخوانيد +
