در کدامین مرحلهی رسالت توايم؟
زمانی کنجکاو شدم تو را بیشتر بشناسم که مدعیان پیروی رسالتت را نسبت به تو کماطلاع یافتم. آنان میگفتند تو سرمشق آنهایی و من آنها را متفرق، سرگشته و کم مشق میدیدم و زمانی کنجکاوتر شدم که در میان مدعیان سرمشقیات بزرگانی را یافتم که در مورد تو ادعاهای بزرگی داشتند و خود امّا بیادعا تحولات بزرگی را در خویش و جامعه رقم زده بودند.
وقتی به لذت امانتداری میاندیشیدم و از کم امین بودنم منزجر بودم، به شناخت تو که قبل از رسالتت امین می خواندندت، بیش از همه وقت کنجکاو شدم.
تو را بین همهی تاریخ سازان، پرآوازهی گمنام یافتم. مگر یک انسان چقدر میتواند لایههای جذابی داشته باشد که اینچنین نامش فراگیر عالم شود؟
عموماً در توصیف تو اثرات وجودت را بیشتر از ویژگیهای خودت میشنیدم و لذا با شنیدن وصف ماندگاریهایت پرآوازه! و در توصیف سینهی انشراح یافتهات گمنام! میدیدمت.
همهی این کنجکاویها ونیز سرگشتگیهایم در شناخت تو موجب شد به فاصلهی خودم وبشریت با تو چنین که برایت می نویسم بنگرم:
مگر این نیست که خداوند در توصیف جایگاهت میفرماید:
لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه
پس آنچه از بعثت تا شهادت تو در طول ۲۳ سال رخ داده است، الگویی است برای بشریت از زمان ارتحالت به سوی ملکوت، تا پایان عمر بشریت.
میدانم ۲۳ سال رسالت را به دوش کشیدی امّا نمیدانم پس از تو چند سال بشریت از رسالت تو بهره خواهد برد تا به پایان عمرش برسد.
مراحل مختلفی که از بعثت تا شهادت طی فرمودی چنان نقش الگویی دارد که بشر ناگزیر است قدم به قدم و مرحله به مرحله این مراحل را طی کند. این سیر اگرچه لازم است مرحله به مرحله توسط سطح عمومی بشر طی شود امّا من و یا هریک از افراد بشر را مجبور نمیکند که نتوانیم از همهی رسالت تو استفادهی الگویی کنیم.
اگر بشر در دوران قبل از هجرت تو به سر ببرد، هریک از افراد بشر این اختیار را دارند که منفرد تصمیم بگیرند و مثنی یا فرادی قیامی کنند که خودشان را از این دوران نجات دهند و به مراحل کمالیِ بعد از هجرت برسانند و اینجاست که اصالت فرد در جامعه تجلی میکند و افراد ضمن ساخته شدن در جامعه میتوانند جامعه را بسازند.
آنچه برای من مهم است این است که بدانم من و جامعهی جهانی در کدامین مرحلهی رسالت تو به سر میبریم. تنها در این صورت است که توانستهایم از اسوه بودن تو بهره ببریم.
امینا! عنایتی فرما تا خود، تو و جهان را بشناسم و در آنچه از تو میشناسم امانتداری نمایم، چنانکه از رسالت تا شهادتت چنان بهره ببرم که در بند و اسارتِ توقفگاههای جاهلیت ِپیشرفتهی بشر درجا نمانم.
* شب قدرِ تو شبی است که آنچه باید میدانستی را یکجا از خدایت دریافت نمودی و برای من شب قدر تو معادل امامت مولا علی (بر او سلام) است تا قبل از غیبت. آنها آنچه بشر نیاز داشت را به طور فشرده، در قالبهای متفاوت ارائه دادند.
* مبعث و بعثت تو همزمان با شنیدن پیام اقرأ زمانی رخ داد که بشریت قابلیت شنیدن پیام اقرأ را یافته بود و برای من بعثت تو معادل بعثت منتظرانی است که این قابلیت را توسط امامان آخر پیدا کرده بودند تا بتوانند از امامشان که در غیبت صغری به سر میبُرد بهره ببرند.
* اعلام دعوت عمومی تو و محاصرهی تو ویارانت در شعبِ ابیطالب از سختترین دورانهای زندگیات بود و برای من این دوران معادل آغاز غیبت کبری است.
* مهاجر شدن بعضی یارانت به سوی مناطقی غیر از مکه، قبل از هجرتِ خودت شکل گرفت و برای من این دوران معادل قیامهای کوچک و بزرگی است که قبل از ظهور در عالم رخ داد.
* تو مضطرّانه به دنبال مأمنی برای هجرت، طائف و یثرب را شناسایی میکردی و برای من این دوران معادل انقلاب اسلامی امام خمینی و حرکت های شیعیان در لبنان وعراق است.
* بسیاری از مسلمانان ممکن است به خود قیافهی مسلمین پس از هجرت تو را بگیرند و من امّا جامعهی بشریت را در دورانی معادل قبل از هجرت تو به نظاره نشتهام.
* تو هجرت نمودی و امام شدی. این زمان باشکوه معادل قیام قائم توست و ظهورش.
* تو غزوهی بدر و احد را فرماندهی کردی و مهدی (بر او سلام) قیامهای همچون بدر و احدی را فرماندهی خواهد کرد.
* تو خندق و خیبر را نشانمان دادهای و شیعیان به فرماندهی امامشان، یهودیانی که مخالف توسعهی رسالت تو باشند را ریشهکن میکنند.
* تو در حجه الوداع امام پس از خود را معرفی فرمودی و این معادل رجعتی است که در زمان مهدی (بر او سلام) رخ خواهد داد.
* تو به لقاء الله پیوستی و عمر بشریت در این کره ی خاکی به اتمام خواهد رسید.به قلم ميهمان ويژه هيأت « عليرضا دوستاني »
عليآقاي دوستاني از فرهنگيان معروف شهر اصفهان است كه كمتر كسي در شهر پيدا ميشود،
عضو قديمي كانوني يا جلسهاي فرهنگي باشد و اسمشان را نشنيده باشد.
مطالعه تخصصيشان در چندين سال اخير پيرامون پيامبر عظيمشأن اسلام متمركز بوده است.