علم عشق در دفتر نباشد
یه عمری همه دنبال کلید بهشت میگردن؛ دنبال گنج دنبال کیمیا، دنبال راز و رمز سعادت!
ولی جایی دنبالش میگردن که نیست، معلومه که نیست
آنچه تو گنجش، توهم میکنی
از توهم، گنج را گم میکنی
کل قضیه خلاصهاش یک کلمه است: تو بگو کلید. بگو رمز؛ این قدر که میپیچونی پیچیده نیست، خداوند متعال رمزش رو تو یه کلمه به موسی علیه السلام فرمود. فرمود:
محبت واسه خاطر من، عداوت هم واسه خاطر من!
اینکه فرمودن ولایت رمز قبولیه همهٔ اعماله یعنی همین؛ دوست داشتن واسهٔ خدا
یعنی هر کی رو خدا دوست داره، تو هم دوست داشته باشی؛ یعنی ترازوی دلت بشه خدا؛ محبت واسهٔ خدا، نه واسهٔ چشم و ابرو و خط و خال؛ حتی نه واسهٔ دل خودت، فقط واسهٔ خدا
اگه معیار و میزان محبت خدا باشه، اگه قدرم نبینی باز عمل میکنی. اگه ناسپاسی هم ببینی، باز عمل میکنی
اونهایی که تو رفاقت وسط کار کم مییارن واسه اینه که به خاطر خدا نکردن، اگر نه تو این وادی هر چی بیشتر مبتلا شی مقربتر میشی
از کیمیای مهر تو زر گشت روی من
آری به یمن لطف شما خاک زر شود
اون کیمیایی که همه دنبالش میگردن محبته! باقیش بیراهه است سنگ لاخه؛ حالا فهمیدی قربونت برم که چرا میگن:
بشوی اوراق اگر همدرس مایی
که علم عشق در دفتر نباشد
به بهانه پخش طلاومس از شبکه یک
دوست داشتین از اینجا دانلود کنید و بشنوید
ختم کلام حاج آقا رحیم، استاد اخلاق آقا سید
●●●
همه را نوشتم که بگم
نه، فریاد بزنم
جوری داد بزنم که فقط خودت بشنوی:
دوست ت دارم
خیلی ...
همین