یکی از دست نیافتنی‌هایم شعر است؛ نمی‌دانم چرا از بچگی هم بلد نبودم درست و حسابی شعر حفظ کنم. اما اینقدر کیف می‌کنم بعضی، کلی شعر بلدند؛ تند تند می‌خوانند و آنجاهایی که یک‌هو دل آدم می‌خواهد حرفش را با شعر بگوید، عین تک برگ ... می‌زنند زمین!

چند شب است برنامه مشاعره شبکه آموزش را می‌بینم، علی‌رغم اینکه شنیده بودم دکتر آذر کلی برآورد داده واسه این برنامه ساده از لحاظ اجرا، اما واقعا دیدن آدم‌هایی که می‌نشینند گرد یک میز و با خواندن شعر صفا می‌کنند، کلی آدم را سرحال می‌آورد.

همه این‌ها به کنار، این چند قسمت اخیرش، مَشاعِر (مُشاعره کننده‌ها !) بچه‌ها بودند؛ اوج‌ش شب چهارشنبه گذشته بود که رها خانوم ۷ساله‌ای فوق‌العاده شعر می‌خواند. همان نگاه اول که دیدم گفتم این کوچیکی‌های پروین اعتصامی‌ست!
دوست داشتید از اینجا ببینید و لذت ببرید.

 

http://www.aparat.com/v/f78055a1e3d91f95efc7ad609cbe245539747

پی‌نوشت:

آخرش داشتم فکر می کردم یعنی با این زندگی مدرن و پر فرازونشیب امروزی، یعنی می‌شود ما هم بنشینیم و عین پدربزرگ مادربزرگ‌ها شعر خواندن نوه‌مان را دو نفری کنار هم ببینیم و کلی کیف کنیم؟
قبلا شنیده بودم که پدر مادر هر آنچه خودشان نتوانسته‌اند بدست بیاورند را به زور تحمیل می‌کنند به بچه‌شان؛ اما فکر نمی‌کردم به این زودی چنین حسی پیدا کنم! البته این یک‌دونه از دست نیافتنی‌های بنده، کلی ادبی و اخلاقی و عارفانه است وای بحال بقیه‌اش!!!